کل نماهای صفحه

۱۳۹۱ مرداد ۸, یکشنبه

159.

خدا سنگ را آفرید عده ای بت پرست شدند پس بت شکن نازل کرد.
ستاره را آفرید عده ای ستاره پرست شدند پس روز را آفرید.
گاو را آفرید عده ای گاو پرست شدند پس در میان گاو ها بیماری انداخت تا همه گاوها مردند. 
او سالهاست پشیمان است از خلقت چشمانت و دنبال تدبیریست برای من

۱۳۹۱ تیر ۲۹, پنجشنبه

158.

آنها که دیروز جمع شده بودند تا گذر زهره از خورشید را در آسمان ببینند نمی دانستند شاید هم نمی فهمیدند که مردمک چشمانت هیچ گاه از بین من و چشمانت گذر نکرد.

157


خنده ام می گیرد از دل ساده تان که سالها طلب جام جم از شما می کرد. 
در روز گار ما فکر آرام آرزوییست که بر جوانان عیب است.

۱۳۹۱ تیر ۲۸, چهارشنبه

157

در خیابان که راه می روم 
همه آدمها از رو به رویم می آیند،
باید امروز نیز از همه آنها عبور کنم،
یکی یکی کنارشان بزنم تا بتوانم شب به خانه برسم.

۱۳۹۱ تیر ۲۴, شنبه

155

شب اسرار روز را به یدک می کشد. و در برابر روز سکوت می کند. روز کار می کند برای شب و شب به فکر آرایش کردن آسمانش است . گاهی هلال گاهی کامل گاهی پر ستاره وگاهی گیسوان زهره ریخته بر شانه ماه، روز هم از این رابطه یک طرفه سالهاست خسته است. و مادام به این فکر می کند که کدام روانپزشک نسخه ای برای شب دارد. 
نسیم شمال

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۵, جمعه

۱۳۹۱ فروردین ۵, شنبه

153.

خدا چشمانت را به دو آفرید
و من بی مهابا فریاد می زنم
من
طرد شده ی تمام خیال ها
مشرکم.