کل نماهای صفحه

۱۳۹۰ مرداد ۲۳, یکشنبه

117. کلمه ترکیب

خرما: ما را بخور
خورش: او را بخور
آبشخور: آبش رو بخور
بوخور: زیاد بخور
خورجین: شما (شش نفر) بخورید.
خرت و پرت : خوردی، هستشو پرت کن
خراکی: کی و چرا خوردی
خور و پف : داری می خوری فوت کن
خور ناس: فعل امری خوردن ناس به یک افغانی. ناس ماده مخدری است که افغانی ها مصرف می کنند.
خورسَند: همان خورسِند بوده است به معنای : خوردی باقیشو بفرست بیاد اینور.
خروشان: خواهرم موقع خوردن شان خودت را حفظ کن
فخری خُروَش: زن پنبه خوری که در حال پنبه خوردن فخر می فروشد.
آخُر: بیا بخور
خورشید: بخور و بشو. همان کن فیکون است.
خروش: بشین روش بخور
سرخورده: سرشو بخور بعد بده
خردنی: بخوری خیلی پستی
برخور: کسی که می برد و همین جا نمی خورد.( اصطلاحی است که در اغذیه فروشی ها به کار می رود)
خراسان: راحت الحلقوم. چیزی که آسان خورده می شود.
باز خورد: کسی که خوردن را تکرار کند
خرافات: بیماری ها و آفات ناشی از خوردن رو گویند مثل اسهال استفراغ ، دل درد بیرون روی.
خرافه: یکی از بیماری هایی که در بالا گفته شد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر