کل نماهای صفحه

۱۳۹۰ اردیبهشت ۹, جمعه

54.

به مناسبت قهر کردن ا.ن
برای دریافت آهنگ های پیشواز
1- نازنین ناز نکن درو رو کسی باز نکن   کد 7070
2-اومدنت چه شیرین چه تلخ رفتن تو/ ای یار نازنینم چه خوب دیدن تو     کد 7575
3-ای جان اداشو      کد 8989
به ام تی ان ایرانسل پیامک کنید.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۸, پنجشنبه

53. کودکی هایمان

وقتی می گف قهر قهر تا روز قیامت دلهره می گرفتیم، دست و پایمان را گم می کردیم ، تصور قهر تا روز قیامت را نداشتیم وسریع آشتی می کردیم.  

۱۳۹۰ اردیبهشت ۷, چهارشنبه

52. شیر یا خط

یه سکه رو میندازم اگه شیر اومد میام گودر می کنم اگه خط اومد میرم فیس بوک بازی اگه صاف وایساد میرم پای درس.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۶, سه‌شنبه

51.

به خبری که در آینده نزدیک خواهید شنید توجه فرمایید:

روح بعدی خدا به خدا پیوست.


پ ن: آهنگ دریغا ای دریغا ای دریغا .....

50. از کودکی سیستم حذف رو بهمون یاد دادند

یادتونه کوچیک که بودیم صندلی بازی می کردیم تو مدرسه؟ 4 تا صندلی میزاشتن 5 نفر دورش میچرخیدیم آهنگ که قطع می شد باید میشستیم کسی که نمی تونست بشینه میسوخت میرفت برون.
حالا تو ژاپن تو مدارس همین بازی رو انجام میدن با یه فرق کوچیک. وقتی آهنگ قطع میشه هر 5 نفر باید نشسته باشن رو صندلی وسریع به هم جا بدن واسه نشستن. وگرنه تیمشون میسوزه.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۵, دوشنبه

49.

کفر زلفت مرا به کیش خود می خواند.

48. ایشون خودشون مشکلی ندارن مادرشون مشکل داره

همین الان مجری برنامه خانواده از رئیس کمیته تحقیق و تفحص مجلس در مورد رها شدن دو بیمار بی بضاعت تو خیابون پرسید. و حضرت آقا در پاسخ گفتند:
کار سیاسی بوده
مادرتو

47.گودر که از یک در بیاد تو/ ایمان از یه دره دیگه میره بیرون

جوانی را سراغ دارم که از وقتی گودر باز شده نماز هایش همه قضا شده است.

46. سبزه مزبله

اولین مواجهه نسل ما با دختران فراری پولدار، خانوم کوچولو تو کارتون پسر شجاع بود. چون هم خونه داشت هم اینکه مجردی زندگی می کرد.  

45. کلمه ترکیب

دمت گرم: آرزوی موفقیت برای سه شوار

پ ن: این پست اقتباس شده با کمی تغییر است  از یکی از دیالوگ های یکی از برنامه های قدیم مهران مدیری  که اسم اون یادم نیس. فقط مهران مدیریش رو یادمه.  

۱۳۹۰ اردیبهشت ۴, یکشنبه

44.

تنها انگیزه من برای ازدواج رفتن برای شام به خونه مادر زنه.
پ.ن: با پیژامه

43.شاید از دستمون در رفت، انقدر توجه کردیم به کلاه قرمزی که سازندگانش رو یادمون رفت.

چند روز پیش جشن کودکان دیروز بود که به همت رسانه میلی برگزار شد. 
تو این مراسم از حمید جبلی و ایرج طهماسب دعوت شده بود تا ازشون تقدیر شه 
ولی این عزیزان نیومدن. 
من از این حرکتشون فقط یک چیز رو برداشت کردم اون هم این بود که:
این دو اسطوره برای کودکان دیروز و امروز برنامه ساختند نه برای رسانه میلی که تایم برنامه هاش رو پر کنه و حالا بخواد ازشون تقدیر کنه. 
جایی هم آنچنان ندیدم که رو این خبر کار کنند و این کارشون ندید گرفته شد. پس نه به خاطر صدا و سیما بلکه به افتخار خودشون بزن دست قشنگه رو. 

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳, شنبه

42. واژه شناسی و جمله شناسی

"با هم به هم زدیم"
از این جمله جاهای مختلفی میشه استفاده کرد و منظور های مختلفی رو میشه رسوند:
1- چرا شما دو تا تصادف کردین، به چی زدین؟ با هم به هم زدیم .
2- آش رو کی هم زده دستش درد نکنه؟ با هم به هم زدیم.
3- چی شده چرا دپسرده ای؟ با هم به هم زدیم.

پ.ن: کارخدا همیشه کاربرد سومه که استفاده میشه

41. گلواژه های آخر شب در پس ریدر

+آقای قاضی من خودم به شخصه دیدم همش با اون خانوم کامنت بازی میکنه همه پستهای اونو شیر میکنه و لایک میزنه. اما اصلا مال منو شیر نمی کنه.
- خوب ایشون مرد هستن غیرت دارن رو شما، نبایدم مال شما رو به اشتراک بزارن
+چطو وقتی رو ما هستن غیرت دارن فقط. آقای قاضی خوب وقتی هم بره رو کسه دیگه رو اون غیرت داره.
-بزارید از خودشون بپرسیم شما رو کس دیگه هم میرید غیرت دارید؟
+ تاحالا امتحان نکردم ولی من رو هرکی باشم رو این خانم غیرت دارم.
- اینو میدونم رو این خانم غیرت دارید. اگه روی شخصیتی مثل X باشید رو شخصیت X هم غیرت دارید؟
+بله آقای قاضی من اصلا رو کسی هم نباشم غیرت دارم همه جا غیرت دارم بزارین یکیش الان تو جیبمه همیشه باهامه بفرمایید غیرت
- خیلی ممنون، خوب خانم قانع شدید؟
+من اصلا شکایتم رو پس میگیرم


۱۳۹۰ اردیبهشت ۲, جمعه

40. بچه های ما دهه هم ندارند

سوالی که اینجا مطرح میشه اینه که بچه های متولد 1400 تا 1410 یعنی عده زیادی از بچه های ما ، بچه های کدوم دهه محسوب میشن؟

39. ژانر

اون دهه هفتادی هایی که پست های مربوط به دهه شصتی ها رو شیر میکنن و لایک میزنن تا کسی نفهمه دهه هفتادین
پ.ن: ژانر اون دهه هفتادیها که اینو شیر می کنن و لایک میزنن

38.

به مدرسه غیر انتفاعی با کادر مجرب رفته است.
گاها سینما می رود و عاشق می شود.
در حالی که کتاب فروغ در دست دارد به یک نقطه خیره شده است.
دوست دارد با این پوزیشن بگوید اهل شعرو شاعریست و دنیای رمانتیکی دارد.
صدای "بچم این کار و کرد اون کارو کرد دانشگاه رفت فلان جا" از ناحیه مادر که داره با تلفن حرف میزنه میاد.
او متولد دهه 70 است.

پ.ن: فانتزیم شده گیر دادن به این دهه. دست خودم نیس. با عرض پوزش از همه دهه هفتادیهای عاشق سینما رفته فروغ به دسته خیره

37. ازدواج دهه شصتی ها(2)

یه روز دو تا دهه شصتی با هم ازدواج می کنن .  تا پای طلاق هم میرن ولی طلاق نمی گیرن چون حال دادگاه رفتن ندارن.  

36. حافظ همیشه غافلگیر می کنه

یه دوستی داریم ما اسمش جهانگیره ما بهش میگیم جهان. الحمدلله کار خوبی گیرش اومد رفت سر کار. 4-5 سال بود هر روز میومد دانشگاه با یه ایده جدید اقتصادی که آقا بیاین یه کار خوب پیدا کردم بیاین با هم شروع کنیم . یه بار عین همیشه اومد به ما گف . همون موقع من دیوان حافظ دستم بود بهش گفتم بزار ببینیم حافظ چی میگه باز کردیم این اومد :
"جهان و کار جهان جمله هیچ در هیچ ست ..."

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱, پنجشنبه

35. دهه هفتاد مدرنیته افسرده

یه روز یه دهه شصتیه با یه دهه هفتادیه ازدواج می کنه. بچشون از تقابل ایجاد شده بین "سنتگرای الکی شاد" و "مدرنیتگیه افسرده وار قطبی"  خود کشی می کنه میمیره.

34. هر چی که دلت بخواد حرامه

-الو سلام ، ببخشید حاج آقا 4 تا دل با یه برگ گیشنیز تو دستای دوستمه  حکمش چیه؟
+حکم گیشنیزه چون دل اگر حاکم شود حرام است.

33. دهه شصت، دهه سرکوب خواسته های اولیه زندگی.

سالها بگذرد این دهه تمام نمی شود.

۱۳۹۰ فروردین ۳۱, چهارشنبه

32. سبز با صدای خسرو شکیبایی

خونه هرچی که باشه، باید سبز باشه.  سبز



31.

روز اول ترم سال اول دانشگاه استاد ادبیات اومد سر کلاس اسم هر کسی رو می خوند و با اسمش یه شعر می گفت. رسید به یه دختره اسمش پندار بود. استاد یه نیش خندی زد و گفت شعر تو رو نمی خونم . دختره شاکی شد گفت استاد یالا باید بگید چی اومد تو ذهنتون. از دختره اصرار از استاد انکار تا اینکه استاد راضی شد بخونه و اینگونه خواند:

"مردان خدا پرده پندار دریدند و ..."

و اینگونه شد که پندار خانوم رفت و درس رو حذف کرد. 
این اتفاق و چند اتفاق دیگه باعث شد به استاد مربوطه دانشجوی دختر ندن.

۱۳۹۰ فروردین ۳۰, سه‌شنبه

30. اسمایلی زندگی خوش و خرم آی و یو

اسمایلی من ( آی ) که دارم واسه تو روی تخته سیرک که زیرش یه چرخ داره عملیات ژانگولر انجام میدم :



اسمایلی تو (یو) که داری منو نگاه می کنی و می خندی :

Ǖ
اسمایلی تو که داری موج سواری می کنی:

اسمایلی من که نگرانتم اتفاقی واست نیافته:
Ϊ 

29. آخر گودر به سبک فیلم های ایرانی

یه روز یا گودر به اضمحلال میره یا ما
و یا اینکه هممون دو تا دو تا با هم ازدواج می کنیم و همه چی به خوبی و خوشی تموم میشه.

۱۳۹۰ فروردین ۲۹, دوشنبه

28.

ببخشید حاج آقا شما اطراف شهرتون تپه نریده وجود داره؟

{ رئیس جمهور-دور n ام سفرهای استانی-در حال آدرس پرسیدن} 

27. اما حاضر نیست از صندلیش به خاطر ملتش بگذره.

شمایی که داری این پست رو می خونی اگه الان بهت بگن نشستن شما روی صندلیتان و قرار گرفتن شما  پشت میز کامپیوترتان باعث شده تا کون یه نفر پاره بشه. قطعاً از پشت میزت بلند میشی میری اونور میشینی.

اما من یکی رو میشناسم که خودش میدونه، الانی که روی صندلیش نشسته کون یه ملت داره پاره میشه

اما حاضر نیست از صندلیش به خاطر ملتش بگذره.  

۱۳۹۰ فروردین ۲۸, یکشنبه

25. درباره وبلاگ مملکته داريم

وبلاگ مملکته داریم وبلاگ بزرگیه و نویسندگان بزرگی داره و این حقیر در موقعیتی نیستم که بخوام مورد ایراد قرار بدم این وبلاگ رو. ولی  انتقادی رو می خواستم نسبت به این وبلاگ متذکر بشم امید وارم شیر کردن شما باعث بشه نویشندگان این وبلاگ انتقاد این حقیر رو بخونن.
انتقادم اینه که احساس میکنم این وبلاگ خیلی داره از مسیر اصلیش منحرف میشه. دلیلش هم اینه که به خاطر خواننده های زیاد این وبلاگ هر پست این وبلاگ به راحتی تعداد زیادی لایک می خوره و نویسندگان این وبلاگ دیگه واهمه ای از نوشتن ندارند که مورد پسند خواندگان قرار بگیره یا نه. شاید بهتره نویسندگان این وبلاگ دیگه با +100  'خوشحال نشن و طوری بنویسن که هدفشون +1000 لایک باشه. من خودم اینطور حس می کنم که مدیریت این وبلاگ تصمیم گرفته روزی 3 تا پست نوشته بشه تو وبلاگ و هر کدوم مطمئننا 300-350 تا لایک حداقل بگیرند و در مجموع روزی 1000 لایک به آمار این وبلاگ اضافه بشه. حتی اگه کاری از دست نویسندگان وبلاگ بر نیومد متوصل به فیس بوک بشن و از خرد جمعی واسه تغذیه وبلاگ استفاده کنند.
امیدوارم این حسم غلط باشه و بزرگان راه خبط و خطا پیشه نکنند.
کمتر
نسیم شمال نویسنده وبلاگ طامات  

۱۳۹۰ فروردین ۲۶, جمعه

۱۳۹۰ فروردین ۲۵, پنجشنبه

22. حیوانات دو دسته اند اهلی و وحشی

مخالف واژه متاهل : متوحش

پ.ن: بهتون بر نخوره خودم هم متوحشم

21.

معلم: ببینید بچه ها هر چیزی که تو زندگی ما تاریخ مصرف نداشته باشه جزو فطرت ماست. یعنی همیشه تو زندگی ما نقش داشته باشه و علاقه ما نسبت به اون چیز از بین نره
دانش آموز: آقا ببخشید یعنی پفک هم جزء فطرت ماست.

پ.ن1 : اون دانش آموز من بودم در دوران راهنمایی.
پ.ن2 : الان می تونم ادعا کنم که "پفک" جزء فطرت همه ماست.

20. به راستی چه ارتباطی بين دهان و نوک انگشتان است

نمی دونم چرا وقتی زیادی با دوستان  چت میکنم آب دهنم خشک میشه، تشنم میشه، فکم هم خسته میشه.

پ.ن: شاید تمام پی ام ها رو تکرار می کنم با زبون خودم حالیم نیست.

۱۳۹۰ فروردین ۲۴, چهارشنبه

19. اگه ميدونستم به پسرت افتخار می کنی زود تر خودم بهت می گفتم

4 سال لیسانس 2 سال فوق لیسانس دوس دختر داشتیم نزاشتیم کسی بفهمه تو خانواده. حالا داریم با دوس دخترمون تلفنی می حرفیم حواسمون نیس مامانمون پشت سرمونه. تلفنو قطع کردیم کلی شرم سار از مادره ،
مامانه رفته واسمون یک لیوان گنده شیر موز آورده. بعدشم که شیر موز رو خوردم رفته 3 تا موز تیکه کرده واسم آورده.

۱۳۹۰ فروردین ۱۹, جمعه

15 دلم کمی فسق و فجور می خواهد

ای کسانی فسق و فجور می کنید لهو لعب انجام می دهید به سراغ لاطائلات می روید ومهملات تمام زندگیتان شده . کوفتتان شود ما هم دلمان این چیزها را می خواهد.

14.

شمایی که داری این آیتم رو میخونی،
آره با خود خود خودتم،
خواهشاً بعد از خوندم این آیتم، آیتم بعدی رو نخون برو یه چرخی بزن، یه میوه ای بخور، برو تو فضای آزاد یه دوری بزن، بعد بیا آیتم بعدی رو بخون.
ممنون منم رفتم

۱۳۹۰ فروردین ۱۸, پنجشنبه

13

یه روز چادر سرم می کنم می رم تو گیت فرودگاه وایمیستم، به محض اینکه اومدی دستاتو بردی بالا تا من بگردمت بغلت می کنم.

12.

-اوضاع چطوره؟
+ همه چی بده (بد با صدای کامبیز حسینی برنامه پارازیت)

۱۳۹۰ فروردین ۱۵, دوشنبه

11. حال و هوای نسل ما

در احوالپرسی های روزانه، واژه "بد نیستم" به معنای خوب بودن نیست. حتی به معنای بد بودن هم نیست. اصلاً یه برزخیه لامصب که از بد بودن هم بدتره.

۱۳۹۰ فروردین ۱۴, یکشنبه

10.

آقایی که دم در مترو ایستگاه اعدام قرآن می فروشی
هیچی کاریت ندارم
فقط می خواستم بگم
در شهر کسی دین ندارد

9. قبل از پیدایش موبایل لحظه های بی قراری برای رسیدن فردا

اون زمانا که دوست دختر دوست پسرا به هم می گفتن قرارمون فردا همین جا ساعت ده. شب هم که میخواستن بخوابن تو دلشون به هم شب بخیر می گفتن.

۱۳۹۰ فروردین ۱۳, شنبه